نیما_یوشیج
از نامههای نیما به هَمسرش عالیه
نسیم خنکی که موهایت را تکان میدهد
صدای من است. بارها از تو میگذرد
و تو او را نخواهی شناخت.
عالیه ، یک قطرهی شفاف
در این وقت سحر روی دست تو میافتد،
گمان نکن باران است.
طبیعت پر از کنایات است.
وقتی که عاشق از معشوقهاش دور میشود،
بعدها خیلی چیزها شبیه به آثار وجود آن
دور شده، از نظر میگذرند.
قطرهی باران، که در خاموشی شب،
خیلی محزون به زمین میآید،
شبیه به اشک آن عاشق است.
• @KalameJan •
••┈┈┈❥ 📗 ❥┈┈┈••
برچسبها: نیما یوشیج
تاريخ : سه شنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۰ | 21:45 | نویسنده : یوسف جلالی |