معرفت حضرت دوست

قلیه بهانه است!

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

قلیه بهانه است!

«گلم»
۱)
رفته بودیم تئاتر ۱۱:۱۱ با بازی خانم بهاره رهنما که درباره رابطه خارج از چهارچوب پسری جوان و متاهل با رییس خودش بود ، رییس، خانمی مستقل و موفق بود که از این عشق ممنوعه از خودش متنفر بود؛ اجرایی پر از دیالوگهایی سنگین و تفکربرانگیز،
بیرون که آمدیم، هنوز کلمات در ذهنم میچرخیدند.
۲)
راننده ای که درخواست ماشینمان را پذیرفت نزدیک ۶۵ سال داشت، اهل اهواز بود و بسیار خوش برخورد، وقتی کمی سر صحبت باز شد فهمیدم مهندس زمین شناس بوده و سالها در سد گتوند و پروژه های عظیم جنوب ایران کار تخصصی کرده، اخیرا خانم ۵۰ ساله اش دکترای مشاوره قبول شده در تهران و مدتیست به خاطر درس خانم، اینورا سکنی گزیده اند، سه تا اولاد داشتند همه موفق و تحصیلکرده؛
پستانک نوزادی نوه اش به آینه جلو آویزان بود و در رانندگی پدربزرگ در ترافیکهای این شهر، مونس او بود.
۳)
مشغول صحبت بودیم که ساعت ۹:۴۰ تلفنش زنگ خورد، خودبخود چشم من که مسافر جلو بودم به گوشی افتاد که اسم تماس گیرنده را نوشت : «گلم»
صدای جنوبی یک زن مهربان از اسپیکرهای ماشین پخش شد :
-«گلم کجایی؟»
- مسافر دارم تو تهران
- شام منتظرتیم، قلیه ماهی داریم، رنگینک هم واست درست کردیم سردیت نکنه، مسافرت را که رسوندی دیگه مسافر نگیر بیا خونه.
کل مکالمه چهل ثانیه نشد اما هزار برابر کتابهای مهارت ارتباطی جان گاتمن و کلاسهای خودم درس داشت؛ یهویی فهمیدم راز مهندس شصت و سه ساله برای تحمل سختیهای رانندگی در تهرانِ داغ ، در این اقتصادِ دستوریِ لعنتی، عشق یک زن اهوازىِ کم نظیر پنجاه ساله است که این مرد را پر از حس زندگی نگه داشته، قلیه بهانه است!
۴)
از الي پرسكات، زن ۵۰ ساله اون تئاتر که متنفر از خودش و عشق خائنانه خویش بود تا همسر ۵۰ ساله اهوازی ، هزاران زندگی زیسته درس نهفته بود که دیشب روزی من و‌همسرم شد.
۵)
طوری باشید که یک نفر براتون رنگینک درست کنه يا اسمتون را تو‌ گوشیش ذخیره کنه : گلم
———-
رنگینک نوعی دسر جنوبی شبیه حلوا شامل خرما و آرد و گردو است⁩
@drshiri


برچسب‌ها: دکتر شیری

تاريخ : شنبه بیست و ششم مهر ۱۴۰۴ | 13:5 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.