آن قَدَر بیا ، تا صدا برسد
نوای عاشقی ، از آشنا برسد
آن قدر بیا ، راحت ، طوافت کنم
الحمدِ دلم ، تا خدا برسد
آن قدر بیا ، دگر آرزو نکنم
هُمای خوشبختی ، با شما برسد
بیا که بوسه ی جواب انتظار
به منتظرت ، به اَدا برسد
تو بیا ! که سال هاست ، آمده ام
نکند ، نیآمده ، بلا برسد
نه از آسمان ، به زمین می ریزد ؟
ز آسمان دلت ، عطا برسد
به وعده ی قرارِ داده اش ، برسی
به پیش نگری ! ز قفا برسد
چه گویمش؟ برسد ، گر سرِ قرار
نمی رسد ... دستم به عصا برسد
شنیده بود ، که وآله ام ، ولی گذشت
محال که شاهی ، به دادِ گِدا برسد
" یوسف "
برچسبها: یوسف
تاريخ : چهارشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۴ | 22:50 | نویسنده : یوسف جلالی |