معرفت حضرت دوست

هر چه کنی کشت همان بدروی؛

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

هر چه کنی کشت همان بدروی؛

♻️هر چه کنی کشت همان بدروی؛

به نظر شما حال بد این روزهای ما با ۴۶ سال نفرت پراکنی و حزن و اندوه ارتباط دارد ؟

در هلند که بزرگ‌ترین صادرکننده‌ی گل جهان است، دانشمندان تستی را انجام دادند:
بچه‌های مهد کودکی را به مزارع گل‌ها بردند، و به آن‌ها گفتند كه در مسیرهایی که بین ردیف‌های گل وجود داشت بازی کنند يا راه بروند يا حتی بدوند ولی مواظب باشند كه به گل‌ها صدمه نزنند.

نتيجه‌ی اين آزمون بسيار جالب بود؛ آن‌ها ملاحظه می‌كنند جاهایی که بچه‌ها در آن بازی کردند، گل‌ها با نشاط تر و شاداب‌تر شدند و زودتر هم رشد کردند!
دانشمندان نتیجه‌ی تحقیقاتشان را به دولت هلند اعلام کردند.
دولت هلند بخشنامه‌ای به مهد کودک‌ها داد که هر مهد کودک موظف شد هفته‌ای یک روز، مهد را تعطيل کرده و بچه‌ها را به مراکز پرورش گل برده و اجازه بدهند تا در آن‌جا به بازی مشغول شوند.
اين كار باعث شد كه محصول گل‌ها به طرز چشمگيری افزايش پيدا كند و كودكان نيز دارای نشاطی مضاعف شدند.

نشاط و شادابی نه فقط انسان‌ها بلکه به تمام موجودات زنده انرژی مثبت می‌دهد و عشق به زيستن را افزايش می‌بخشد، و برعكس...
محزون بودن، دنبال غم و غصه رفتن باعث پایين آمدن كيفيت زندگی شده و در نتيجه احساس منفی به زندگی افزايش می‌يابد.

شدیداً بدان ایمان دارم. به هر آنچه فکر کنیم بدان مبتلا می شویم.
نیستی و نابودی را برای دیگران طلب کنیم به همان گرفتار می آییم.
چنانچه زبان را به دشنام و‌نفرین بگشاییم و دعا که ابزار قربت است و نعمت ، به بدی بیالاییم و برای نابودی دیگران خدا را واسطه قرار دهیم خب پر آشکار است هر آنچه برای دیگران طلب کنبم بدان گرفتار خواهیم شد.
«اين جهان كوه است و فعل ما ندا
سوي ما آيد نداها را صدا
فعل تو كان زايد از جان و تنت
همچو فرزندي بگيرد دامنت
پس تو را هر غم كه پيش آيد ز درد
بر كسي تهمت منه، بر خويش گرد»

شاید که نه قطعا آنچه برای دیگران خواسته ایم خوب یا بد امروز دامن خود ما را گرفته است.
حاکمیت زندگی را پیکار و جنگ تعریف کرد اما زندگی پیکار نیست، بازی است.
به قول فلورانس اسکاول شین که می گوید :«
زندگی بازی است بازی که بدون آگاهی از قانون معنویت نمی توان در آن پیروز شد خداوند در عهد عتیق و عهدجدید با وضوحی شگفت انگیز قواعد این بازی را بیان می کند [خداوند می فرماید:« زندگی ، بازی بزرگ دادن و ستاندن است.»]
دنیا جاده یک طرفه نیست.

برای آبادانی شهرها و روستاها ، محیط زیست زاگرس و البرز ، کویر و دریاچه پریشان و ارومیه ،برای بارش های قدیم برای شادابی و نشاط. برای زندگی در زندگی، باید راهبردها تغییر یابد.
نفرین و طلب مرگ بر این و آن جز پاشیدن گرد مرگ و غم و اندوه بر آسمان کشور حاصلی نداشته است.

این موضوع از دیرباز در ادبیات عرفانی و اجتماعی ما جاری و ساری بوده است اما آدمیان شیرخام خورده متکبر خود حق پندار نه گوشی برای شنیدن داشتند و نه چشمی برای دیدن؛

🌸🌸🌸 با احترام دعوتید به محفل فرهنگیان ایران🌸🌸https://t.me/kolbedanayi


برچسب‌ها: اجتماعی

تاريخ : جمعه بیست و ششم اردیبهشت ۱۴۰۴ | 11:53 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.