با رودخانه پای درختی قرار داشت
سیبی که فکر خودکشی از شاخسار داشت
مقصد مهم نبود چه دریا چه چه باتلاق
میرفت رود و از همه قصد فرار داشت
یادش نرفته بود خزان درخت ها
بیخود نبود باغ هراس از بهار داشت
کوهی که تن به تیشه معدنچیان سپرد
یاقوت سرخ داشت دل داغدار داشت
وقتی گریست «شیشه ی می» هق هق از ملال
معلوم شد چقدر غم روزگار داشت
سهراب غرق خون شد و وقتی شکست خورد
هم زخم؛هم نشان ز پدر یادگار داشت
گل گرچه شاد بود که از شاخه چیده شد
از باغبان خویش جز این انتظار داشت
مارا چنان که باید و شاید کسی ندید
روز ازل هم آیینه ما غبار داشت
#فاضل_نظری 🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆
برچسبها: فاضل نظری
تاريخ : پنجشنبه بیست و یکم فروردین ۱۴۰۴ | 17:13 | نویسنده : یوسف جلالی |