خنجر بیاور سینه ام رازیرو رو کن
تاول به تاول داغها راجستجو کن
سوزن بیاور با نخی از خون آهو
تاچاک چاک زخم هایم رارفو کن
انگور چشمم را بجوشان درخُم اشک
حالا شراب هفت ساله در سبو کن
رسوای رسوای جنونم کن به مستی
این عاشق دیوانه را بی آبرو کن
خون پنجه ایی از تار رگهایم بساز و...
بازخمه هایت شرحه شرحه مو به موکن
ازپیکر من دسته دسته نیزه برچین
ازسیب های دامنم آلاله بو کن
طوفان سرخ واژه ها را در تنم ریز
ازمحتشم یک بند روضه بازگو کن
شش گوشه شد شهردل من باعروجت
باشهریاران شهریارا گفتگو کن
وقت نمازعشق از سرچشمهی نور
محراب و ماه و مهر را غرق وضوکن
#اکرم_نورانی
🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆
برچسبها: اکرم نورانی
تاريخ : دوشنبه چهارم فروردین ۱۴۰۴ | 23:42 | نویسنده : یوسف جلالی |