🔸
چکید بر لبِ ایوان، زلالِ پیرهنش
و من پرنده شدم با دو بالِ پیرهنش
چنین که از تنِ او آفتاب میبارد
خوشا به حالِ زمستان! به حالِ پیرهنش
تنم کدورتِ پاییز وُ هیزمِ اندوه
مرا به شعله کشید اتّصالِ پیرهنش
برهنه از دلِ آتش گذشتهام صدبار
سیاوُش است دلم در قِبالِ پیرهنش
بدونِ عشق حرام است آبروداری!
ترنج وُ تیغ وُ زلیخا، حلالِ پیرهنش
نگو که رفته، چرا رو به باد منتظری؟
دخیل بسته دلم بر محالِ پیرهنش
دوباره وصله زدم عشق را میانهی شعر
دوباره واژه شدم با خیالِ پیرهنش
#الهام_فتاحی
🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆
برچسبها: الهام فتاحی
تاريخ : سه شنبه بیست و یکم اسفند ۱۴۰۳ | 14:39 | نویسنده : یوسف جلالی |