معرفت حضرت دوست

غزل   ای پرده نشین با وقار بیا !

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

غزل   ای پرده نشین با وقار بیا !

السلام علیک بجوامع السلام

ای پرده نشین با وقار بیا !

امر کرده نشینِ انتظار بیا !

وَه قصه ی غیبتت سخت است

تا کِی ؟ به انتظار دچار بیا !

این زخمِ کُهنه، به استخوان رسید

پیران رفتند از این دیار بیا!

شلاقِ جور ، به جان اهلِ عالَم است

تشنه ی عدلیم ،رحمت ببار بیا !

بی چراغ وجودِ هدایت ایم ، ببین

قلب های ما گرفته بس غبار بیا

یوسُف غریب می نمود ، آشنا بود

ای ز امامت ، تنها ، یادگار بیا

ای کاش در لباس مُحبانت باشیم

ما را در آن دفتر برشمار ! بیا

طومارِ دفترِ ما سیاه و خراب

مگر از دعای تو شویم بیدار ، بیا !

اللهم عجل لولیک الفرج


برچسب‌ها: امام‌ زمان عج الله

تاريخ : جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳ | 9:41 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.