چه هوایی
چه بارانی..
چه هوایی چه بارانی من از احساس لبریزم
مثال ابر بارانی من از یاد تو سرریزم
هوایی می شوم وقتی هوایت را به سر دارم
شوم آن رود پر آبی تو را در خود در آمیزم
بزن باران بزن جانم که همراه تو میبارم
من از فواره چشمم به روی واژه میریزم
برقصان با ترنّم اشک میان قابِ چشمانم
بدون چتر میآیم من آن غوغای پاییزم
فضای خانهی قلبم شبیه خانهی باران
شبیه واژهی صفرم که بی اعداد ناچیزم
غزل از غصه ی هجران ببین جانم کم آورده
اسیر فصل هجرانم در این شعر غم انگیزم
نگاهم خیره بر راه و سرم بر شانهی باران
منم شیداترین شاعر که با عشقت گلاویزم
شاعر؟؟؟
تاريخ : چهارشنبه بیست و هشتم آذر ۱۴۰۳ | 6:19 | نویسنده : یوسف جلالی |