معرفت حضرت دوست

چرا خدایی را نپرستیم که ...

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

چرا خدایی را نپرستیم که ...

شمس درجایی قصه شیخی را میآورد که قطب دوران خود بود وبه دیدار ابوسعید ابوالخیر رفت
دو پیر بریک تخت بنشستند ودرهم مستغرق گشتند
برخاطر یکی ازمریدان بوسعیدگذشت
که" زهی روزگار ماکه دوشیخ رابریک تخت جمع دیدیم."
شیخ دریافت وگفت:
"من مهمانی‌ام که جهت فایده گرفتن آمده‌ام
بیزارم ازآن خداکه اورا درعصر، همین دو شیخ باشد.
چرا خدایی را نپرستیم که او را زیر هر خاربنی بنده ای باشد که شیخ و ابوسعید از او خبر ندارند؟"

#شمس‌تبریزی
#استادمحمدعلی‌موحد


برچسب‌ها: ابو سعید ابوالخیر

تاريخ : دوشنبه پانزدهم مرداد ۱۴۰۳ | 18:14 | نویسنده : یوسف جلالی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.