💭 دربارهی کارِ خانه
«زنهای امروزی که کاری نمیکنند. نهایتش دو تا بچه داشته باشند. ظرف را که ماشین ظرفشویی میشوید. لباس را ماشین لباسشویی. خانه را هم که با جاروبرقی تمیز میکنند.»
گویندهی این جملات کارِ خانه را صرفاَ کاری یدی میداند که هیچ انرژی ذهنیای نمیبرد. از این نگاه، کارِ خانه را ماشین میتواند انجام بدهد و نهایتِ زحمت یک زن خانهدار استفاده از ماشین است؛ اگر مرد خانواده در کارها مشارکت کند، او فقط آن کار یدی را به عهده میگیرد؛ کار یدی را به خدمتکار یا پرستار هم میشود سپرد.
اما واقعیت زندگی زنان خانهدار متفاوت است. آنان برای کارهایشان انرژی ذهنی میگذارند. «مسئولیت» (responsibility) امور خانه را دارند، نه اینکه صرفاً کاری (task) را انجام بدهند. یعنی حتی اگر نظافتچی یا پرستار به خانه بیاید، احتمالاً آنها به او زنگ زدهاند و برای ساعات حضورش برنامهریزی کردهاند و بعد هم به پرداختش رسیدگی میکنند. وقتی لباسها را در ماشین لباسشویی میگذارند (و کنار حوض نمیشویند)، برای این کار برنامهریزی کردهاند، لباسها را طبق رنگ و جنس و میزان کثیفی دستهبندی کردهاند، بعد پهن کردهاند، لباسهای خشک را تا کرده و در کمد گذاشتهاند. ماشین ظرفشویی هم خودش پر و خالی نمیشود. بچهها هم حتی اگر تمام مدت در مهد و مدرسه باشند، احتمالاً برای لباس و تغذیهشان برنامهریزیای شده و احتمالاً مادر خانه به این فکر کرده که چه ساعتی به خانه برمیگردند و چه کسی باید در خانه منتظرشان باشد (حتی اگر همه کارها را کسی دیگر انجام بدهد). اگر هم هر قسمت از این امور دچار اختلال شود، همهی نگاهها به سمت مادر خانه است. به این دغدغهی ذهنی، بار کاری ذهنی یا عاطفی (emotional/mental workload) میگویند.
به یاد داشته باشیم که هیچ دلیل زیستی، فلسفی، شرعی و قانونی برای این وجود ندارد که زنان توانایی بیشتری برای دانستن جای لباس بچهها، خرید لباس گرم برای زمستان، به یاد داشتن زمان واکسن یا تهیه لیست خرید مواد غذایی دارند. درست است که در قوانین ایران، مردان مسئول نانآوری دانسته میشوند، این دلیلی نمیشود که وقتی به خانه میآیند، لباسشان روی صندلی باشد؛ هنگام آماده کردن کودک برای رفتن به مدرسه بخواهند از مادر بچهها بپرسند چی کجاست؛ یا پس از شستن ظرفها یا گذاشتن آنها در ماشین، سینک را تمیز نکنند و .... (برگرفته از خرده شکایتهای بعضی زنان گاهی پس از سی سال زندگی مشترک!)
علاوه بر اینها، اکثر زنان دوروبر ما که ترشی میاندازند و سبزی پاک میکنند، در مترو دستفروشی میکنند، از بچههای خانمِ «موفق» پرستاری میکنند، پزشک و معلم و نویسنده و مدیر و کارآفریناند، از سر شکمسیری آرامش خانه را کنار نگذاشتهاند، بلکه درتلاشاند با تمام توان یدی یا ذهنیشان، پول دربیاورند و برای خانوادهشان رفاه به ارمغان آورند و قسطهایشان را بدهند و .... (البته تأسفآور است که در فضای عمومی در جوامع پساصنعتی، به کارِ ذهنی نسبت به کار یدی مزد بیشتری میدهند.)
در نقاشیهای کمیک در این صفحه گاردین، میتوانید چند صحنه نامرئی از زندگی روزمره خانهداری را ببینید!
https://www.theguardian.com/world/2017/may/26/gender-wars-household-chores-comic
چند نمونه:
⚪
پدر: شیشه بچه کجاست؟
مادر: ماشین ظرفشویی.
بعد مادر میبیند که ماشین ظرفشویی باز شده و فقط شیشه بچه از آن برداشته شده و بقیه چیزها سر جایش مانده است.
⚪
زن خانواده برای مرتب کردن میز جلومبلی مسیری طولانی پر از مانع دارد، چون هیچ کس زحمت گذاشتن چیزها سر جایشان را نکشیده است.
⚪
در مهمانی، آقا مشغول صحبت کردن با مهمانها و خانم همزمان مشغول مدیریت چند چیز است. در حالی که خانم دارد با بچهها کلنجار میرود، غذا سر میرود. آقا از جایش بلند میشود و میگوید «خب چرا از من کمک نخواستی؟»
زنان خانهدار شغلی سخت و تماموقت دارند که توان یدی و ذهنی فراوانی میبرد، شغلی نامرئی. (بله، به همین دلیل در مهمانیها، پس از اینکه همه غذا خوردند، لازم نیست فقط خانمها همه چیز را بشویند و بروبند.) این مسئولیت با مادری و اشتغال بیرون از منزل سنگینتر میشود. هر بار زنی آرایشگر، خیاط، کارگر، پرستار، معلم، پزشک و نویسنده دیدید، بدانید به احتمال زیاد ذهنشان همزمان مشغول جایی دیگر هم هست و برایش برنامهریزی کردهاند. زنان در خانواده مسئولیتی سنگین و نامرئی دارند. مردانشان را به مشارکت در این مسئولیت دعوت میکنم!
فاطمه توفیقی
@molanatarighat
برچسبها: مادر



