معرفت حضرت دوست

معرفت حضرت دوست | فاضل نظری

یوسف جلالی
معرفت حضرت دوست

چه دشوار است از کار تو ای دل سردرآوردن!

تو خضرِ واقف از غیبی و من موسی بی‌صبرم
چه دشوار است از کار تو ای دل سردرآوردن!


~ فاضل نظری

‌˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : پنجشنبه دوم اسفند ۱۴۰۳ | 6:3 | نویسنده : یوسف جلالی |

ما عاشق توایم همین است ماجرا

با آنکه بی دلیل رها میکنی مرا
آنقدر عاشقم که نمی‌پرسمت چرا؟

در پیچ و تاب عشق، به معنای هجر نیست
رودی ز رود دیگر اگر می‌شود جدا

خون می‌خوریم در غم و حرفی نمی‌زنیم
ما عاشق توایم همین است ماجرا

خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت
گاهی به قدر صبر بلا می‌دهد خدا


~ فاضل نظری

˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳ | 13:31 | نویسنده : یوسف جلالی |

گر امشب هم به ما دشنام می‌گویی، سلام از ماست

در این میخانه در هر دور، جامی ناتمام از ماست
غمی شیرین و کامی تلخ و اندوهی مدام از ماست

صدایت می‌زنیم از دور و مشتاقیم پاسخ را!
گر امشب هم به ما دشنام می‌گویی، سلام از ماست

چو افتادم به دامت، آفرین گفتم خدایت را
که زلفت با دلم می‌گفت: صید از اوست، دام از ماست

به هر صورت، فلک اقبال ما را برنمی‌تابد
گمان کرده‌ست خوشبختیم و فکر انتقام از ماست

یکی از ما به‌جای باده امشب زهر می‌نوشد
ملالی نیست، می‌دانی و می‌دانم کدام از ماست

#فاضل_نظری🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : یکشنبه بیست و یکم بهمن ۱۴۰۳ | 12:53 | نویسنده : یوسف جلالی |

دل به جز خواستهٔ دوست چه می خواهد؟ هیچ

اونجا که فاضل نظری میگه:

نیست آسان سخن سخت شنیدن گرچه
می پذیرم ز تو گر هرچه بگویی هرچه

دل به جز خواستهٔ دوست چه می خواهد؟ هیچ
ما گذشتیم ز خیر تو! بگو دیگر چه؟

خاطر موج، پریشان و دل ساحل، سنگ
فرض کن باز هم اصرار کنم، آخر چه؟

می توان مثل دو رود از دو طرف رفت ولی
باز اگر بازرسیدیم به یکدیگر چه؟

گفتم ای دوست مرا بی خبر از خود مگذار
گفت و با گفت که از بی خبری خوش تر چه
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : شنبه بیستم بهمن ۱۴۰۳ | 18:42 | نویسنده : یوسف جلالی |

خوش باش که یک چند  در آن راه دویدی

♥️ فاضل نظری

گیرم که به دریا نرسیدی
چه غم ای رود
خوش باش که یک چند
در آن راه دویدی


••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : پنجشنبه هجدهم بهمن ۱۴۰۳ | 17:43 | نویسنده : یوسف جلالی |

گفت و بد گفت که از بی‌خبری خوش‌تر چه

می توان مثل دو رود از دو طرف رفت ولی
باز اگر باز رسیدیم به یک‌دیگر چه؟

گفتم ای دوست مرا بی‌خبر از خود مگذار
گفت و بد گفت که از بی‌خبری خوش‌تر چه


#فاضل_نظری✨


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : یکشنبه چهاردهم بهمن ۱۴۰۳ | 6:27 | نویسنده : یوسف جلالی |

در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست

عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شاید و اما دارد؟

با نسیم سحری دشت پُر از لاله شکفت
سر سربسته چرا این همه رسوا دارد؟

در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد...

بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند:
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سرانجام خوشی گردش دنیا دارد

عشق رازی است که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با منِ تنها دارد
.
#فاضل_نظری | #اقلیت | #خلوت


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : جمعه دوازدهم بهمن ۱۴۰۳ | 21:55 | نویسنده : یوسف جلالی |

نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس غیر از تو این یعنی

به رویم باز کن میخانه‌ی چشمی که بستی را
ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را

نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس غیر از تو این یعنی
به لطف عشق تمرین می‌کنم یکتاپرستی را

شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت:
فروافتادن «ما» آبرو بخشید پستی را

در این بازار بی‌رونق، من آن ساعت شدم محتاج
که با «ثروت» عوض کردم غنای «تنگدستی» را

به تن تبعید شد روحِ عدم‌پیمای من ای عمر!
بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را...؟

💫💫



#فاضل_نظری


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : دوشنبه هشتم بهمن ۱۴۰۳ | 11:25 | نویسنده : یوسف جلالی |

من در تو  ناممکن‌ بودن را دوست دارم...

من در تو
دور بودن را
من در تو
ناممکن‌ بودن را دوست دارم...

ناظم حکمت
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡

از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم

خاطراتت را بیاور تا بدانی کیسم!

- ‌فاضل ‌نظری ‌
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : شنبه بیست و نهم دی ۱۴۰۳ | 13:15 | نویسنده : یوسف جلالی |

گر شورِ به دریا زدنت نیست از این پس

ای صورتِ پهلو به تبدّل زده! ای رنگ!
من با تو به دل یکدله‌کردن، تو به نیرنگ!

گر شورِ به دریا زدنت نیست از این پس
بیهوده نکوبم سرِ سودازده بر سنگ

با من سرِ پیمانت اگر نیست، نیایم
چون سایه به دنبال تو فرسنگ به فرسنگ

من رستم و سهراب تو، این جنگ چه جنگی‌ست؟
گر زخم زنم، حسرت و گر زخم خورم، ننگ

یک روز دو دلباخته بودیم من و تو
اکنون تو ز من دلزده‌ای، من ز تو دلتنگ


~ فاضل نظری

˙❥˙ @Official_Hich ˙❥˙


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : دوشنبه بیست و چهارم دی ۱۴۰۳ | 18:27 | نویسنده : یوسف جلالی |

برگی درخت را به تمنا گرفته بود

گفتی به جای عشق سراغ از هوس بگیر
پس هرچه را که عشق به من داده پس بگیر

محتاج آب و دانه شدن حق من نبود
ای مرگ! انتقام مرا از قفس بگیر

برگی درخت را به تمنا گرفته بود
طوفان به برگ گفت مرا دادرس بگیر

ای عشق! تا هنوز نفس می‌کشم بیا
از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر

ما غرق می‌شویم در این موج‌ها، تو نیز
چون من برای بوسه‌‌ی آخر نفس بگیر

#فاضل_نظری🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : شنبه بیست و دوم دی ۱۴۰۳ | 12:58 | نویسنده : یوسف جلالی |

آزاد یا اسیر؟ همین است زندگی

پرواز در حصار فروبسته‌ی حیات
آزاد یا اسیر؟ همین است زندگی

#فاضل_نظری
@Ayeh_hay_sher


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : یکشنبه شانزدهم دی ۱۴۰۳ | 19:9 | نویسنده : یوسف جلالی |

شکست خورده ی عشق

فریب خورده ی عقلم،
شکست خورده ی عشق!!

فاضل نظری
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : چهارشنبه دوازدهم دی ۱۴۰۳ | 22:13 | نویسنده : یوسف جلالی |

جز تماشای تو از دور، چه راهی دارم؟

در شب تیره‌ی خود چشم به ماهی دارم
جز تماشای تو از دور، چه راهی دارم؟

اشتباه تو دل از «اهل نظر» بردن بود
دلربایی تو اگر، من چه گناهی دارم؟

بی سبب نیست که اینقدر شبیهیم به هم
مثل گیسوی تو، من بختِ سیاهی دارم

من حبابم شب دیدار تو ای ماهِ در آب
سخنی با تو به اندازه‌ی آهی دارم

باز صد شکر که میخانه‌ی آغوش تو هست
دست کم پیش تو ای عشق، پناهی دارم

#فاضل‌_نظری

@🌸🍃


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : چهارشنبه پنجم دی ۱۴۰۳ | 10:23 | نویسنده : یوسف جلالی |

روزِ خلقت، در گِل ما شوقِ دیدارِ تو بود

روزِ خلقت، در گِل ما شوقِ دیدارِ تو بود.

#فاضل_نظری


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : شنبه یکم دی ۱۴۰۳ | 15:24 | نویسنده : یوسف جلالی |

گیرم چکید قطره‌ای از عشق روی خاک

گیرم چکید قطره‌ای از عشق روی خاک
آن هم برای عالم و آدم زیاد بود
چیزی نصیب من نشد از کارگاه عشق
غیر از غمی که از سر من هم زیاد بود

- فاضل نظری
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : جمعه بیست و سوم آذر ۱۴۰۳ | 19:32 | نویسنده : یوسف جلالی |

ما داغدارِ بوسه‌یِ وصلیم چون دو شمع..

ما داغدارِ بوسه‌یِ وصلیم چون دو شمع..

#فاضل_نظری


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : جمعه نهم آذر ۱۴۰۳ | 14:37 | نویسنده : یوسف جلالی |

عاقبت در خواب بوسیدم تو را،


عاقبت در خواب بوسیدم تو را،
با این حساب

من به خوشبختی بدهکارم،
نه خوشبختی به من!

فاضل نظری
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : سه شنبه ششم آذر ۱۴۰۳ | 22:58 | نویسنده : یوسف جلالی |

خوشا لذت مسیر

♥️ فاضل نظری

گر عشق مقصد است
خوشا لذت مسیر

••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : شنبه بیست و ششم آبان ۱۴۰۳ | 16:59 | نویسنده : یوسف جلالی |

مرا آزاد می‌خواهی به تنگ خویش برگردان

دوست‌ترت دارم از هر‌چه دوست
ای تو به من از خود من خویش‌تر

- قیصر امین‌پور |
شـــعر

࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─

در این دریا چه می‌جویند ماهی‌ های سرگردان
مرا آزاد می‌خواهی به تنگ خویش برگردان


● فاضل نظری



🌧M ࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : شنبه بیست و ششم آبان ۱۴۰۳ | 15:19 | نویسنده : یوسف جلالی |

فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را

نمی دانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش آهوهای صحرا را!
چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را

- فاضل نظری
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : چهارشنبه شانزدهم آبان ۱۴۰۳ | 23:19 | نویسنده : یوسف جلالی |

کز یاد می‌برم که مرا برده‌ای ز یاد !!

حتم دارم حداقل یک بیت از این شعر زیبای فاضل به گوش‌تون خورده 👇🏻:


داغی که بوسه‌ ی تو به لب‌های ما نهاد ..
یادش‌ بخیر و خاطره‌اش جاودانه باد !!

بر من ببخش ، گاه چنان دوست دارمت ..
کز یاد می‌برم که مرا برده‌ای ز یاد !!

دردا چنان که عمر و دریغا چنین که مرگ ..
از من گرفت مهلت و مهلت به من نداد !!

ما را فریب دادی و جای گلایه نیست ..
ما زودباوریم و تو دلال اعتماد !!

صبرم کفاف این همه غم را نمی‌دهد ..
سرمایه‌ام کم است و بدهکاری‌ام زیاد 🙌🏻 !!


#فاضل_نظری 🔏


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : سه شنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۳ | 22:4 | نویسنده : یوسف جلالی |

به شرط آبرو                           یا جان                 قمار عشق کن با ما

♥️ فاضل نظری
به شرط آبرو
یا جان
قمار عشق کن با ما


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : دوشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۳ | 21:37 | نویسنده : یوسف جلالی |

این طفل یتیم است در آغوش بگیرش

فخر است برایش که بخوانند فقیرش
شاهی که به درگاه تو افتاد مسیرش

پیش تو که بر خاک و بر افلاک امیری
خاکش به سر آنکس که بخوانند امیرش

هرکس که به انکار تو و قدر تو پرداخت
سلطان هم اگر بود کشیدند به زیرش

بی مهر تو این گمشده سیاره‌ی تاریک
آبستن رنج است؛ چه صحرا، چه کویرش

دل سوی تو آورده پناه از غم دنیا
این طفل یتیم است در آغوش بگیرش

پیش تو مرا پیشکشی نیست جز این شعر
منت به سر من بگذار و بپذیرش ...

#فاضل_نظری🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : شنبه دوازدهم آبان ۱۴۰۳ | 15:22 | نویسنده : یوسف جلالی |

در آتش خیال تو با خود قدم زدم

#فاضل_نظری

امروز هم به رخوت بی بادگی گذشت
آری گذشت مستی دلدادگی گذشت
در آتش خیال تو با خود قدم زدم
دوران عاشقی به همین سادگی گذشت


••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈•


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : پنجشنبه سوم آبان ۱۴۰۳ | 12:19 | نویسنده : یوسف جلالی |

شیداتر از این شدن چگونه؟

♥️ فاضل نظری

شیداتر از این شدن چگونه؟
رسواتر از این شدن چگونه؟

بیهوده به سرمه چشم داری
زیباتر از این شدم چگونه؟

من پلک به دیدن تو بستم
بیناتر از این شدن چگونه؟

پنهان شده در تمام ذرات
پیداتر از این شدن چگونه؟

ای با همه، مثل سایه همراه
تنهاتر از این شدن چگونه؟

عاشق شدم و کسی نفهمید
رسواتر از این شدن چگونه؟


••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌•
@KalameJan
••┈┈┈❥ ♥️ ❥┈┈┈••


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : چهارشنبه دوم آبان ۱۴۰۳ | 23:21 | نویسنده : یوسف جلالی |

شاخه‌ای خشکید و از چنگ شکوفایی گریخت

شاخه‌ای خشکید و از چنگ شکوفایی گریخت
خوش‌به‌حال هرکه از غم‌های دنیایی گریخت

همنشینی با کسی دلتنگی‌ام را کم نکرد
کاش می‌شد لحظه‌ای از دست تنهایی گریخت

بی‌وفایی شد جواب مهربانی، حیف شد
خواستی از پای آهو بند بگشایی گریخت

هرکه حسنی داشت راهش را زلیخایی گرفت
ماه‌رویی کو که از تاوان زیبایی گریخت

رود روزی از خودش پرسید هجرت تا کجا؟
بعد شد مرداب و از بیهوده‌پیمایی گریخت

با طناب مرگ بیرون آمد از گودال عمر
ماهی دل‌مرده از تنگ تماشایی گریخت

فاضل نظری🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : یکشنبه بیست و دوم مهر ۱۴۰۳ | 15:21 | نویسنده : یوسف جلالی |

حتی اگر در کعبه باشی باز هم سنگی

طاووس من! حتی تو هم در حسرت رنگی!
حتی تو هم با سرنوشت خویش در جنگی!

یک روز دیگر کم شد از عمرت، خدا را شکر
امروز قدری کم‌تر از دیروز دلتنگی

از «خود» گریزانی چرا ای سنگ! باور کن
حتی اگر در کعبه باشی باز هم سنگی

عمری‌ست در نی شور شادی می‌دمی، اما
از نی نمی‌آید به جز اندوه آهنگی

دنیا پلی دارد که در هر سوی آن باشی
در فکر سوی دیگری! آوخ چه آونگی!

#فاضل_نظری🌸🌸🌸 با احترام دعوتید به ضیافت غزل در کافه شعر فرهنگیان ایران🌸🌸 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻💐💐🌷🌷 🌷🌷https://t.me/joinchat/UG_CQhdw55pAr9zs1VdTFg


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : سه شنبه دهم مهر ۱۴۰۳ | 10:10 | نویسنده : یوسف جلالی |

هرگاه یک نگاه به بیگانه می‌کنی

هرگاه یک نگاه به بیگانه می‌کنی
خون مرا دوباره به پیمانه می‌‌کنی

ای آنکه دست بر سر من می‌کشی! بگو
فردا دوباره موی که را شانه می‌‌کنی؟

گفتی به من نصیحت دیوانگان مکن!
باشد، ولی نصیحت دیوانه می‌‌کنی

ای عشق سنگدل که به آیینه سر زدی
در سینه‌ی شکسته‌دلان خانه می‌کنی؟

بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت
چون رنگ رخنه در پر پروانه می‌کنی

عشق است و گفته‌اند که یک قصه بیش نیست
این قصه را به مرگ خود افسانه می‌کنی

#فاضل_نظری🌻🌻🌸🌸🌺🌺🌷🌷💐💐🌼🌼☘️☘️🍀🍀🌹🌹🌻🌻💐☀️با احترام دعوتید به میهمانی غزل و هنر در کانال هنری و ادبی سماع قلم☀️💐 https://t.me/sameqalam
👆👆


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : شنبه هفتم مهر ۱۴۰۳ | 14:47 | نویسنده : یوسف جلالی |

یک قطره‌ی آبم که در اندیشه‌ی دریا

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره‌ی آبم که در اندیشه‌ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

- فاضل نظری
اشعارکوتاه🌱

@textimix♡


برچسب‌ها: فاضل نظری

تاريخ : جمعه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۳ | 18:29 | نویسنده : یوسف جلالی |
<< مطالب جدیدتر         مطالب قدیمی‌تر >>


.: Weblog Themes By Slide Skin:.